اینستاگرام شادا کوشا، متمرکز بر کوچینگ (مربیگری) افراد مبتلا به بیماری مزمن هست. اگر در این شبکه با ما نیستید، ازین پس در شروع هر ماه جدید، می توانید لیست پست های ماه قبل اینستاگرام را در یک بلاگ، مشاهده کنید.
ممنون از همراهی شما عزیزان
1- brave new medicine اسم یه کتابیه که ترفندهای خوبی برای بیماری میده. نویسندش یه خانم دکتریه به اسم سینتیا لی، که نتونسته دلیل بیماری خودشو پیدا کنه یا با طب رایج، بیماریشو مدیریت کنه. برای همین به قول خودش از راههای غیرمتعارفی به بهبود خودش کمک کرده و اونا رو توی کتاب آورده.
- سینتیا لی، توی سفر درمان خودش وقتی میبینه ازپزشکی غربی (طب رایج) تاثیری نمی گیره، میره به سمت بررسی یکپارچه نگر بیماری و علائمش. یه جورایی تجربش شبیه یه سفر معنوی میشه. اما کلا حرفش اینه که برای شروع، بهتره به پرسیدن یه سوال تکراری که جوابی نداره گیر ندیم. یه سوال جدید بپرسیم. اگه آدمی هستیم که به هیچ چی جز ماده اعتقاد نداریم، شاید بد نباشه یکم سوالامونو تغییر بدیم به معنوی. یا اگه همه چیو جسمی میبینیم و یه جا گیر می کنیم، شاید بهتر باشه یه سوالی راجع به روانمون بپرسیم. (و البته برعکس! من خیلی دیدم کسایی که منشا همه دردها و رنجاشونو، روانی میدونستن (مثلا استرس)، و فقط دنبال روانشناس و روانپزشک و تمرینات خودیاری بودن، بعد یه ازمایش دادن دیدن یه مشکل جسمیه و با دارودرمانی حل شده. یا کسایی که فکر میکنن بیماریهاشون از چشم بد و نفرین و اینچیزاست. صبح تا شب ریچوآل و مناسبت های مربوط به اون موضوعاتو انجام میدن تا درمان شن. بعد میبینن عفونت بوده ).
خلاصه که اگه به جواب نمی رسیم، بهتره سوالو عوض کنیم.
- سالم بودن یعنی با ریتم درون و بیرون هماهنگ شی. هر ارگانی یه ریتم خاص خودشونو دارن که مثل شب و روز خاموش روشنی داره (فعالیت بالا و فعالیت کم)
- سینتیا لی میگه هر چقدر زمان غذا خوردنمون منظم تر باشه، بهتره. چون برنامه زمانی منظم به ارگانهای گوارشی و همه هورمونهای مرتبط اجازه میده به صورت بهینه مواد غذاییو جذب کنن و به انرژی تبدیلشون کنن.
- همینطور خواب منظم. که دیگه جای اما و اگر نداره دیگه. برای انرژی، تمرکز، سم زدایی، رشد و ترمیم بافت ها... ضروریه
- "به خودت اجازه دریافت کردن بده" : کمک بخواه و کمک رو قبول کن. بهبود بیماری، در انزوا رخ نمیده! از ما گفتن. اما هر کسی هم نمیتونه در این زمینه همسفر خوبی باشه. به هر قیمتی که نباید اجتماعی موند. یه نگاه کنید کیا خیلی زیاد دوروبرتون هستنو انرژی میگیرن ولی هیچ نوع ارزشی هم به زندگیتون اضافه نمیکنن (هیچ کمکی نمیکنن.) اونارو یکم کمرنگ کنید و گروه حمایتی خودتونو پیدا کنید. سینتیا میگه، قبل از همه این حرفا اول باید به خودمون اجزا بدیم که پذیرای کمک باشیم. کار سختیه ها. چقدر پیش اومده، یه دوستی آشنایی ازمون پرسیده کمک نمیخوای؟ ما گفتیم نه مرسی. یا اگه اصرار کرده، ما معذب شدیم؟ پذیرش کمک از دیگران، برای خیلیامون، یه تغییر و انقلاب درونی نیاز داره.
2- کدوم نیازهام میتونه توسط خانوادم رفع شه؟ کدوم نیازهام میتونه توسط دوستام رفع شه؟ کدوم نیازهام میتونه توسط دیگران رفع شه؟ (همسایه، استاد، مشاور...)
بهتره برای هر کدوم از این سوالها یه لیست بنویسیم. یه لیست کوتاه ساده.اینکار باعث میشه ما اول خودمون بدونیم چه نیازهایی داریم که قابل برآورده شدن توسط دیگرانه. چون خیلی وقتا همش میخوایم یکی یه کاری برامون انجام بده ولی حتی نمیدونیم اونکاره چی میتونه باشه. پس قدم اول شناخت اون نیازهاست. بعد دسته بندیش می کنیم توی هر کدوم ازینا. کدوم نیازهامو خانوادم میتونن رفع کنن. کدوما رو دوستام؟ کدومارو یکم دور تر ها... نگران رودرواسی و وای زشته وای مگه میشه هم نیستیم. چون بهشون نگفتیم که. فقط توی دفترمون نوشتیم. یه وقت دیدی موقعیتش پیش اومد دیدیم میتونیم درخواست کنیم... انسان اجتماعی یعنی همین. رفع نیازهامون به همدیگه وابستست. ادای مستقلا رو در نیاریم. هنر نیست. تازه میتونیم این لیست نویسی نیازهارو به بقیه هم یاد بدیم. شاید ما هم تونستیم کاری برای رفع نیازهای بقیه انجام بدیم.
3- تصور کن باید از عزیزترین آدم زندگیت برای یه مدت مراقبت کنی. چیکارا میکنی؟ جواست هست آب بدنش کم نشه، حواست هست بتونه درست و به موقع و کامل بخوابه، حواست هست بدنشو حرکت بده و فعالیت جسمی مناسب داشته باشه، حواست هست با آدمای دیگه در ارتباط باشه و تنها نمونه...
درسته؟
این کارها همون کارهاییه که برای مراقبت از خودت باید انجام بدی! انجام بده. حواست باشه...
تا وقتی این نیازهای پایه رو بدرستی برآورده نمی کنی، نباید بری سراغ کارهای خودمراقبتی دیگه.
نمیتونی عزیزتو از بودن کنار دیگران محروم کنی و بهش آت آشغال بدی بخوره، ولی ازونور ببریش مانیکور پدیکور. تشنه نگهش داری ولی روی صورتش ماسک زیبایی ضد چروک بزاری. کثیف باشه ولی لباس نوی گرون تنش کنی...
اول نیازهای پایه...
4- نمیدونی چی قراره پیش بیاد...
اصلا نمیتونییییی بدونی...
انقدر با قطعیت فکر نکن!
دکترت هم نمیتونه بدونه چی پیش میاد...
خیلییی وقتا مسائل یه جوری تغییر می کنن که خودت باورت نمیشه قبلا یجور دیگه بودن.
به حافظه خودت شک می کنی...
دو سال دیگه ممکنه دیگه بیمار نباشی. دو سال دیگه ممکنه اصن نباشی...
کوچینگ (مربیگری) افراد مبتلا به بیماری مزمن