اعتماد به صدای درون

مدیریت کسب و کار با وجود بیماری مزمن، چالش های بسیار زیادی بهمراه دارد. چه کسانی که در مراحل اولیه بیماری هستند، چه کسانی که از درمان نا امید شده و منتظر تصمیم خود بدنشان برای بقا مانده اند، با ابهام، کمبود انرژی بدنی، کمبود انرژی ذهنی و کمبود زمان مواجه هستند، که نتیجتا کسب درآمد را برایشان سخت می کند. درآمدی که در واقع باید بیشتر از بقیه باشد، از آنجا که هزینه درمان ها بالاست و کسی که بیماری مزمن دارد و کسب و کارش را بصورت شخصی مدیریت می کند، وابسته به سازمان دیگری نیست، احتمالا بیمه تکمیلی هم ندارد. بدی هایش را می دانیم و دلمان پر است. اما یک سری کارهای کوچک و بسیار مهمی وجود دارند که می توانند به مدیریت بهتر کسب و کارمان در این شرایط کمک کنند.  این موارد، بر اساس نیازها و تمایلات شخصی شما قابل انعطاف است. صرفا ایده هاییست که بتوانی در صورت نیاز، برای خودت شخصی سازی اش کنی:

1- به بدنت گوش کن:

اعتماد کردن به بدنی که دچار بیماری مزمن شده، بسیار سخت است. چون بیمار شدن حس خیانت می دهد. به بدنت با تعجب می گویی "چرا؟؟؟... چرا اینکار را با من کردی؟ من چه چیزی برایت کم گذاشته بودم؟؟؟ من همیشه هوایت را داشتم کنارت بودم هرچه خواستی برایت فراهم کردم!!! چی شد یک دفعه؟؟" ... بعد با بدنت قهر می کنی و ازش عصبانی می شوی. حتی ممکن است یک مدت ازش انتقام بگیری!!! چیزهایی را بخوری که برایش مضر است، کارهایی را انجام دهی که میدانی حالش بدتر میشود، لج می کنی...

همه چی وقتی آرام میشود که با آن آشتی کنی. بفهمی نه، واقعا خیانتی در کار نبوده. سو برداشت کردی... نه تنها تقصیری نداشته، بلکه دارد نهایت تلاشش را می کند که "نگه ات" دارد.  دارد ازت محافظت می کند...

یاد می گیری دوباره بهش اعتماد کنی، به دقت به صدایش گوش دهی. چی می خواد، چی نمی خواد. تبدیل به کودکت می شود. آن وقت است که به پذیرش می رسی.

اگر بدنت بهت میگوید "خسته شدم، بس است"، یعنی باید کارهایت را متوقف کنی وگرنه مشکلات جدی برایت بهمراه می آورد.

استراحت کردن و وقفه های مکرر بین کارها و فعالیت های روزانه، می تواند از هفته ها بستری شدن و توی تخت موندن نجاتت دهد. بیماری شوخی ندارد. اگر زیادی از بدنت یا ذهنت کار بکشی، جریمه ات می کند.

ممکنه فکر کنی استراحت بین فعالیت های روزانه، میتواند روی کیفیت کارها و خدماتت اثر بگذارد، مشتری هایت از دستت ناراحت شوند و از دستشان دهی. می‌ترسی بگویند " ای بابا خب اگه شما انقد مریضید، یکی دیگرو بزارید جای خودتان".

اگر در فاز عود شدید بیماری هستی و برای روزهای متمادی نمی توانی بهیچ عنوان پاسخگو باشی، خطت را روی فرد دیگری دایورت کن که همکارت است یا حداقل بتواند پیام و تقاضای فورس ماژور کارفرما را یادداشت کرده و به تو انتقال دهد. ولی در حالت عادی بیماری ات، که در روز انرژی محدودی داری، گاهی میتوانی گاهی نمیتونی، یادت باشد، هیچ کاری نیست که همان روز و همان آن، نیاز به انجام داشته باشد و اگر انجام ندی دنیایت زیرو رو گردد، یا دنیای کارفرما و مشتری زیرو رو شود. مشتری یا کارفرما میتواند کمی صبر کند. هیچ خبری نیست، نه قرار است موشکی هوا کنی، نه جراحی مغز اورژانسی کسی به تو بستگی دارد..

اما از آن طرف اگر خودت را مجبور کنی که کارها را پشت سر هم انجام دهی و به صدای بدنت گوش ندهی، وضعیت خطرناک میشود. آن وقت است که کیفیت کالا و خدماتی که ارائه می دهی پایین می آید و احتمال از دست دادن مشتری هایت خیلی خیلی بیشتر می شود.

البته به این مسئله هم باید دقت کنی که نیازها و خواسته های بدنمان، ثابت نیست. بدن من ممکن است امروز بهم اجازه دهد نیم ساعت فعالیت کنم و بعد بگوید بس است. ولی فردا بگذارد چند ساعت فعالیت کنم. همیشه گوش به زنگ باش. ممکن است امروز صبح پر انرژی باشم، و فردا، انرژی ام سمت ظهر برود بالا.

اگر بخواهیم منصف باشیم، معمولا یک قسمت از روزمان هست که الگوی ثابتی دارد. آن هم مربوط به روش درمانیمان می شود. بعنوان مثال، هر دارویی چند دقیقه بعد، اثرش شروع میشود. که این می تواند خوب یا بد باشه. مثلا کسی که با درد زندگی می کند، می داند، وقتی ساعت 9 صبح، دارویش را می خورد، از ساعت 10 تا 14، درد نداشته یا دردش قابل تحمل است. پس می تواند فعالیت های کسب و کارش را در آن زمان جای دهد. اما کسی که 9 صبح داروی مربوط به سیستم عصبی می خورد، ممکن است بفهمد دو ساعت بعد از مصرف دارو یعنی ساعت 11 تا 1 ظهر بشدت خواب آلوده یا دچار گیجی میشود یا مه مغزی میگیرد. بنابراین در بلوک صبحگاهی، تا ساعت 11 فرصت دارد کارهای مهمش رو انجام دهد. از 11 تا 1 رو باید استراحت کند یا کارهایی که فعالیت مغزی سطح بالایی نیاز نداشته باشند رو انجام دهد.

بنابر این، خلاصه مطلب اینکه بهیچ وجه با بدنت نجنگ، با آن دوست باش و به حرفایش گوش بده

ممنونم که تا اینجا با ما بودی. در مقالات بعدی بقیه ترفند ها را ادامه می دهیم